معنی قضاوت ورزشی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
قضاوت. [ق َ / ق ِ وَ] (از ع، اِمص) در تداول فارسی زبانان به معنی قضاء. رجوع به قضاء شود.
ورزشی
ورزشی. [وَ زِ] (ص نسبی) منسوب به ورزش. مربوط به ورزش.
- باشگاه ورزشی، باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. (فرهنگ فارسی معین).
- عملیات ورزشی، انواع اعمال ورزشی. (فرهنگ فارسی معین).
- مجلات ورزشی.
قضاوت ورزیدن
قضاوت ورزیدن. [ق َ / ق ِ وَ وَ دَ] (مص مرکب) به شغل قضاوت مشغول بودن. قضاوت کردن.
فرهنگ عمید
(حقوق) داوری در مورد امر مورد دعوا،
حکم کردن بین دو یا چند نفر، داوری کردن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
حکم، دادرسی، داوری، محاکمه
فارسی به آلمانی
Anblick (m), Ansicht (f), Ausblick (m), Satz (m), Urteil (n), Verurteilen, Verurteilung (f)
فرهنگ معین
(مص ل.) حکم کردن، (اِمص.) داوری. [خوانش: (قَ وَ) [ع. قضاوه]]
فرهنگ واژههای فارسی سره
کلمات بیگانه به فارسی
داوری
فارسی به عربی
جمله، حکم، قرار، وجهه النظر
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد
1830